نام: محسننام خانوادگی: روشنی
نام پدر: مرحوم زمان
تاریخ تولد: 1346
محل تولد: روستای یساقیسن: 20 سالهتحصیلات: دیپلم
شغل: -نوع مأموریت: -تاریخ شهادت: 1366/7/19محل شهادت: کردستان - مریوانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
نام خانوادگی: روشنی
نام پدر: مرحوم زمان
تاریخ تولد: 1346
محل تولد: روستای یساقیسن: 20 سالهتحصیلات: دیپلم
شغل: -نوع مأموریت: -تاریخ شهادت: 1366/7/19محل شهادت: کردستان - مریوانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
سن: 20 سالهتحصیلات: دیپلم
شغل: -نوع مأموریت: -تاریخ شهادت: 1366/7/19محل شهادت: کردستان - مریوانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
تحصیلات: دیپلم
شغل: -نوع مأموریت: -تاریخ شهادت: 1366/7/19محل شهادت: کردستان - مریوانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
نوع مأموریت: -تاریخ شهادت: 1366/7/19محل شهادت: کردستان - مریوانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
تاریخ شهادت: 1366/7/19محل شهادت: کردستان - مریوانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
محل شهادت: کردستان - مریوانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
محل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
ملت شریف در سراسر ایران، یا د شهدای فداکار را زنده نگهدارند. "امام خمینی"
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد سپاس بیکران بر خالق هستی و درود و سلام بی پایان بر تمامی ائمه معصومین (ع) و شهداء عزیز و گرانقدر از صدر اسلام تا شهدای به خون خفته کربلای ایران، سخن از شهید گفتن و نوشتن کار بسی دشوار و مشکل می باشد اما به حد آشنایی خویش مطالبی مختصر از برادر عزیزم شهید اسلام و قرآن محسن روشنی می گویم.
محسن در سال 1346 به عنوان فرزند چهارم درخانواده مذهبی و با هزینه زندگی متوسط چشم به جهان گشود . به علت عارضه ای که در چشم وی از بدو تولد نمایان بود مادرم با همه مشکلات ،خانه داری و کشاورزی و اقتصادی او را تحت درمان قرار داد که بحمدالله بهبود یافت و در سن هفت سالگی جهت تحصیل علم در مدرسه یساقی ثبت نام می نماید و موفق به گذراندن دوره ابتدایی و راهنمایی می گردد. او در سنین کوچکی بود که انقلاب اسلامی به پیروزی می رسد و سهم او از انقلاب شرکت در بعضی تظاهرات و هم صدا شدن با امت شهید پرور روستای یساقی میگردد. از آنجائیکه در خانه احساس و دوستی خاصی حاکم بود جهت ادامه تحصیل و آشنایی با فعالیت های نظامی همراه برادرش به شهرستان زاهدان در سال 1361 راهی میشود و با ثبت نام در دبیرستان مشغول ادامه تحصیل شده و آغاز یکی از فعالیت بسیج دانش آموزی را درمحیط مدرسه با برادران سپاه برای خود مهیا می کند تا اینکه تعطیلات عید همان سال که همه به دیدار اقوام و دوستان می روند با هماهنگی بسیجیان جان بر کف در قالب یک اردو عازم منطقه جنوب می شود و بسیار خرسند از این سفر پرمعنوی شده و مسئول اعزام در یک ملاقات با حقیر اشاره می نماید که بچه ها همگی خوب بودند ولی محسن بسیار مؤدب و کم حرف بود و چهره دوست داشتنی در ذهن من ایجاد کرده در ادامه پس از موفق شدن سال اول دبیرستان تصمیم به ادامه تحصیل در یساقی را درخواست می نماید که درکنار تحصیلات به پدرش هم در کشاورزی کمک نماید . به هر صورت موج حرکتهای بسیجی عاشق به جبهه های نور علیه ظلمت موجب شد که او هم با توجه به اینکه از نزدیک جبهه را لمس کرده بود بی قرار شده و به اتفاق مادر عزیزم نزد حقیر مراجعه می نماید ،که اگر صلاح بدانید به جبهه اعزام شوم، که حقیر اعلام موافقت نمودم و پس از ثبت نام، به همراه عده ای از دوستانش به جبهه مریوان اعزام و سه ماه خدمت می نماید پس از آن دیگر عملا درس را آنچنان دنبال نکرد تا اینکه باردیگر پس از استراحت مختصری به عنوان اعزام مجدد، بازبه جبهه غرب محور اسلام دشت مریوان مشغول خدمت می شود از آنجائیکه بسیار کم حرف و ساکت بود اصلا تعریف و تجلیلی از خود نکرده و صرفا به عنوان یک تکلیف دینی خود را عاشق خدمت می دانست و پس از گذشت چندسال از جبهه و آوردن شهدای گرانقدر یساقی ، ایشان در خویش احساس مسئولیت بیشتر کرد ، مجددا پس از دیداراین حقیر در زاهدان اواخر سال 63 به جبهه جنوب اعزام میگردد که پس از پایان ماموریت به روستا برگشته و مقدمات دریافت دفترچه اعزام به خدمت را رسما دریافت می نماید که از این طریق ادای تکلیف بیشتر را نماید شهید از طریق سپاه بندرترکمن بر اساس طرح تقسیم، که جزء سهمیه همان سپاه قرار می گیرد اما پس از یک هفته با داوطلب شدن خویش منطقه جنگی را قبول می نماید و اظهار می دارد که شاید مردم بگویند چون برادرش در سپاه است و راضی نشد، آنجا مشغول خدمت شود مجددا عازم غرب شد و در یکی از پاسگاه های مریوان با عنوان مسئول مخابرات مشغول خدمت مقدس سربازی می گردد. پس از گذراندن هجده ماه خدمت در اربعین سال 66 صبحگاه پس از طلوع آفتاب جهت را اندازی مخابرات یکی از پایگاه های همجوار مورد کمین گروهک دمکرات قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نائل می گردد. پس از گذشت 8 روز در تاریخ 1366/7/27 روز دوشنبه درشهرستان بندرترکمن تشییع جنازه شده و در جوار دیگر شهداء قرار می گیرد و در مدت خدمت از سوی مسئولین بسیار مورد رضایت قرار گرفته و از کم حرفی و مظلومیت او فرمانده گردانش می گوید: اگر شهادت نزد خدا رفتن است تمامی خصلت های یک انسان مومن و پاک در او نهفته بود و الحق خدا از بین افراد گلچین می کند و به سوی خویش می برد
ان الذین امنوا والذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم.
البته کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا مجاهده و تلاش و کوشش نمودند اینان به رحمت خدا امید دارند و البته خدا امرزگار و رحمت بخش است.
فوق کل برٍ برٌ حتی یقتل الرجل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه برٍ.
بالا تر از هرنیکی، نیکی دیگری هست تا اینکه انسان در راه خدا کشته شود هنگامی که در راه خدا کشته شد ، دیگر بالاتر از آن هیچ نیکی نیست.
وصیت نامه را با نام خدا شروع می کنم خدائی که پروردگار جهانیان است خدائی که زمین وآسمان و ماه و خورشید راآفرید خدائی که عدالت و نظم را برقرار نمود خدائی که قادر به هر چیزی است .
با درود برمحضر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و با درود بر نائب بر حقش این نور تابنده ، ابراهیم زمان رهبر بزرگوار امام خمینی و با سلام بر شهدای صدراسلام از شهدای کربلای حسین (ع) تا شهدای جنگ تحمیلی بخصوص شهدای مظلوم 72 صدیق امام مخصوصا شهید رجایی و باهنر و سلام بر منتظری امید امت و امام و با سلام بر رزمندگان و کفرستیزان اینجانب فرزند حقیر اسلام مسلم روشنی تاریخ تولد 1346 وصیت خود را با نام خداوند شروع میکنم اگر در میدان پیکار و جنگ حق و باطل با صدهاگلوله کشته شوم این فیضی است برای من، بهتر از مرگ برای اینکه مرگ در راه خدا نیستی نیست بلکه سعادتی می باشد که انسان مومن با مردن از این جهان به جهان آخرت و زندگی باشکوه آن جهان سفر می کند چنین شخصی هرگز ننگ و ذلت را نمی پذیرد و بنا برسخن آیت الله مطهری شهید شمع تاریخ است و من با شهادتم همچون شمع می سوزم و خاکستری بجای می گذارم واطراف خود با سوختن و فانی شدن روشنایی می افکنم برای اینکه اسلام به دین الله پابرجا بماند و سراسر دنیا گستردش یابد و همچنین اگر من در این دنیا بمانم فکر میکنم که سودی برای جامعه و اسلام نداشته اما با کشته شدن خود شاید بتوانم به ملت مسلمان کمکی کرده باشم و با خون خود اندکی ازراه بسته شده کربلا را بتوانم باز کنم دیگر اینکه بتوانم خدای مهربان این جانی است که به همه داده است و روزی هم خواهد گرفت پس چه خوب است خودمان با افتخار بسوی الله برویم کور دلان بدانند مرگی را که امامان ما به آن افتخار میکنند ما راهمچون مرگی را در آغوش خواهیم گرفت و جان بی قابل خود را با بهشت مبادله خواهیم کرد مبادله ای که به سود ماست امید است که خدا از ما قبول کند همچنین ما باید به فکر آخرت خود هم باشیم برای آخرت خود بهترین توشه که تقوی و پرهیزکاری است فراهم سازیم چون امتحان هم در پیش است پس ما مسلمانان باید سعی کنیم که دراین امتحان قبول بشویم و در نزد خدا ، محبوب باشیم و در یکی از راه های قبول شدنی و مورد رحمت خدا قرار گرفتن شهادت می باشد همچنانکه رهبر ما می فرماید شهادت سعادتی است که نصیب مردان خدا می شود امید است که ماهم از شهیدان و اقعی قرار بگیریم دیگر اینکه از پیروان و علاقمندان خود می خواهم که همواره دشمن مستکبر و غارتگران باشند . دوست و یاور مسلمانان و ستمدیدگان باشند و به نظم و انظباط اهمیت فروان دهند وکارهای شما همواره ایثار و وحدت و ایمان شمابه همراه عمل باشد وبا تمام قدرت از عزت و شرف خود دفاع کنند هرچند که برای ما گران تمام شود ما مومنان جندالله در همه حال باید از رهبرمان روح الله چون ابراهیم خلیل الله اطاعت کنیم و چند سفارشی هم به شما دارم اول اینکه کوچک از آن هستم که سفارش کنم و من آگاهانه و با چشمان باز در این را قدم گذاشتم فقط برای خدا برای پیروزی اسلام و قرآن در نبرد حق علیه باطل حاضر شدم و ازامت مسلمان می خواهم که در نماز جمعه و دعای کمیل و در مجالس مذهبی بیشتر حضور به هم رسانند بخصوص از امت شهید پرور روستای یساقی چنین تقاضایی را دارم و گرنه در برابر خون شهدا مسئول خواهید بود و از دین اسلام نگریزید چونکه هرجا بروید زیر سایه مبارک ملک خدا باید بروید و این را هم بدانید که هیچ وقت انقلاب اسلامی را برای خود حساب نکنید بلکه خود را برای این انقلاب حساب کنید و از شما تقاضا دارم که این فرزند حقیر اسلام را حلال کنید و ما باید در هرکجا هستیم از انقلابمان با هر روشی می توانیم حفاظت نمائیم اما م و یاران با وفایش، با سخنان بزرگوار و کوبنده همچون تیغ برنده خود، و تو ای خواهر با حجابت و من حقیر با اندک خون خود و تو ای مادر در تربیت فرزند کوشا بوده و توای محصل با قلم و سنگرخود و تو ای پاسد ار اول با صلاح ایمان و بعد بااسلحه خود از انقلاب اسلامی حفاظت و نگهداری نمائید و به انقلاب اسلامی و امام وفادار باشید دست از گرایشات غیر خدائی بردارید و تسلیم دین اسلام و دین حق باشید . دیگر،ای پدران ای مادران ای سرپرستان خانواده مانع فرزند انتان به جبهه نشوید ودرپیکار حق علیه باطل در نبرد اسلام با کفر هرگونه سختی باشد در همین دنیا تحمل کنید نگذارید سختیها به آخرت بکشد و از پدر و مادر گرامی خود می خواهم در شهادتم صبور و بردبار باشند و در مجالس مذهبی حتما شرکت کنید مبادا بخاطر شهادتم گریه و زاری کنید بلکه دعا کنید که خدا این قربانی را ا زشما قبول کند و توفیق یافته اید که اینگونه فرزند خویش را تربیت کنید و بعد این امانت را به خدا بسپارید مبادا بخاطر شهادتم هرکاری بخواهید بکنید و بگوئید چون شهید داده ایم بخدا شهدا از شما راضی نخواهند بود بخدا سوگند که انسان در پی این زندگی ، زندگی دیگری نیز دارد و علاوه برامروز فردایی نیز پیش دارد و پس از این جهان به جهان ابدی آخرت وارد میشود و در آن جهان باید حاصل کشت امروزش را درو کند انسان در آن جهان یا اهل سعادت و رستگاری است و یا اهل شقاوت و این دنیا کوتاه ،مزرعه آخرت است انسان در این جهان هرچه در مزرعه نفس خویش بکارد در جهان آخرت درو خواهد کردهمچنین امیدوارم بعد از شهادتم کسائی باشند که سلاح مرا از زمین بردارند و برای ادامه راه شهیدان سعی و تلاش نمائید در آخر مبادا امام عزیز را تنها بگذارید از پدر و مادر و برادرانم و خواهرانم می خواهم که اگر موفق به زیارت امام بزرگوار شده اید سلام گرم مرا هم به رهبر انقلاب تقدیم نمائید و همچنین قدر امام را بدانید دعا بجان امام از یادتان نرود و امام را با خلوص نیت دعا کنید.
خدایا مارااز باب مجاهدان قرار ده از کسانی که مورد رحمت تو قرار گرفته اند.
خدایا برترین مرگ شهادت و کشته شدن در راه خدا است نصیب آرزومندان بگردان .
دعا همیشگی حزب الله :
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
به امید زیارت کربلا یا شهادت در راه خدا
و السلام