بنام خداوند بخشنده مهربان

شهید هانی رضانژاد در سال 1343 در یک خانواده مذهبی در روستای یساقی به دنیا آمد و از همان دوران کودکی از هوش سرشاری برخودار بود ومرتب مورد تشویق دیگران واقع می شد، 4 ساله بود که پدر خود را ازدست داد و از این نعمت محروم شد. هفت ساله بود که راهی دبستان شد و دردوران ابتدایی با علاقه ای که به قرآن و نماز داشت به فراگیری قرآن پرداخت. شهید هانی رضانژاد از همان کودکی خوشرو و خوش اخلاق بود و همیشه خنده بر لب داشت . پس از پایان دوره ابتدایی ،همزمان با دوره راهنمایی انقلاب اسلامی ایران شروع و او هم وارد صحنه انقلاب شد و با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی همگام با مردم شد .اودر جلسات قرآن و نماز بطور مداوم شرکت می نمود. تحصیلش را ادامه داد ودر سال 1361 که ان موقع سال آخر دبیرستان را می گذراند برای اولین بار به جبهه اعزام و در لشکر ویژه 25 کربلا به عنوان تک تیرانداز مشغول به خدمت شد که سرانجام دفتر زندگی این بسیجی دلاور در26 شهریور 1361 درمنطقه شلمچه با پایانی خوش بسته شد ودر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر به جمع شهدا پیوست ، تنها یادگاری که برجا گذاشت همین جمله معروف اوست که جبهه آزمایشگاهی است که انسان را نسبت به عالم مادی می سنجد.

روحش شاد

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

هرگز گمان مبرید آنها در راه خدا کشته شده اند مردگانند آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.

خدایا ما تو را ستایش می کنیم آنگونه که پیامبران به درگاه تو حمد وثنا می کردند و تو را با دل و زبانی که اولیاء بندگان مقرب تو تسبیح می کردند پرستش می کنیم .

ای پرودگار و ای محبوب و ای معبود من تورا آنچنان که هستی و آنگونه که سزاوار آنی ستایش می کنم و تورا شکر می کنم نیکبخت شوم و با شهدایی که در راه رضا و خوشنودی تو درنیستی راکوفتند همخانه شوم الهی حمد و ستایشم را بپذیر و هدایتم فرما و دریچه مغفرت و رحمت را برروی من باز کن درود برامام علی (ع) و یازده فرزند اوکه در راه دین خدا مشقتها کشیدند و مردم را براطاعت از فرمان خدا و قرآن دعوت می کردند. درود بر امام زمان عجل االه تعالی فرج الشریف و نایب بر حق امام خمینی بت شکن زمان آزاد کننده انسانها و رهبرجان ها وامید مستضعفین و محرومان که همزمان با ملتهای رنج دیده است. قلبش قلب شمامحرومان و ستمدیده گان منتظر عدل است سخن را ازاینجاآغاز میکنم.
برادرانم ممکن است که وقتی شما این نوشته را می خوانید من دیگر نباشم و از حالت مادی که دارم خارج شده باشم . ای یک مسلمان مرگی وجود ندارد و این حالت تحولی بیش نیست و اما شما مادرم : سلام برشما که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی وفرزندت روانهی میدان نبرد کفا رو مسلمین کردی و گفتی که تورا در راه خدا هدیه انقلاب اسلامی می کنم و من بوجود تو افتخار می کنم که مادری از سلاله فاطمه زهرا هستی و حال وقت آن رسیده که رسالت زینب وار خود را نشان دهی و خدا می داند مادرم که شهادت هزار مرتبه بهتر است از داماد وعروس شدن است و شهادت یک تولد ی است برای زندگی جاودانه .

برادران عزیزم : راه خدا بهترین وبرترین راههاست پوینده و کوشنده در این راه باشید و هوشیار باشید غیر اسلام به چیز دیگر فکر نکنید و هرچه که صلاح انسان در این کتاب(قرآن) نهفته است پیش برده و راه خداطی نمائید و در این راه بذل و جان مال خود دریغ ننمایید پیام من این است شما را به خدا قسم که از راه امام خارج نشوید وپای امام را محکم بگیرید و از امام و راه امام دور نشوید به همه دوستان و مسلمانان این سفارش را دارم که مبادا امام را تنها بگذارید چون تنها گذاشتن امام برخلاف رضایت خداست و تنهایی امام یعنی به بند کشیدن مستضعفین ایران بلکه مستضعفین جهان است واز شما خواهش می کنم به توطئه های مشرکین و منافقین توجه نکنید و یاران امام را که در خط امام نیز می باشند با همه وجود یاری کنید و در آخر از شما خانواده عزیزومحترم وبه خصوص مادرم می خواهم که برای من هیچ گریه نکنید، ناراحت نباشید چون که شهید راه اسلام شده ام