2024/10(October)/6
يكشنبه، ۱۵ مهر ۱۴۰۳

شهید عباسعلی فراهی

زندگینامه

شهید عباسعلی فراهی در سال 1337 در خانواده ای مذهبی ومستضعف بدنیا آمد ،به علت عشق وعلاقه وافر به قهرمان کربلا نامش را عباسعلی نامیدند وی همراه با هزاران سختی وآوارگی بزرگ شد وپدرش او را برای تحصیل در دبستان غزالی یساقی ثبت نام نمود او تا پنجم ابتدایی را در همین دبستان به پایان رساند در این زمان بود که پدر زحمت کش او دار فانی را وداع گفت ومسئولیت خانواده که شامل پنج پسر ویک دختر بود به عهده مادرشان افتاد وپس از فوت پدر،عباسعلی دست از تحصیل نکشید ودرسش را با تمام مشکلاتی که خانواده اش داشت ادامه داد ودر سال 1359 موفق به اخذ دیپلم گردید . بعد از اخذ دیپلم بعلت علاقه ای که به انقلاب وامام داشت ،جهت مبارزه وجهاد در راه اسلام از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بندر ترکمن به جبهه سرپل ذهاب اعزام شد وپس از بازگشت از جبهه با توصیه سپاه وعلاقه به تدریس وارد نهضت سواد آموزی کردکوی شد وبه تدریس برادران وخواهران بی سواد پرداخت سپس در همین زمان جهت خدمت سربازی خود را به حوزه نظام وظیفه معرفی نمود وپس از گذراندن دوران آموزشی در تهران از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران برای بار دوم به جبهه جنوب اعزام گردید وهنوز یک ماه وچند روزدر جبهه نمانده بود که در تاریخ 1360/9/8 در منطقه عملیاتی بستان داوطلب رفتن روی مین وشکستن خط دشمن شد وبه همراه دیگر رزمندگان به درجه رفیع شهادت نائل گردید وبا شهادتشان پیروزی وفتح بستان را امضا نمودند.
روحشان شاد وراهشان پررهرو باد

وصیت نامه
وصیت نامه شهید عباسعلی فراهی
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل لله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون "ال عمران 167"

حال که به سوی جبهه حق علیه باطل حرکت می کنم جائی که به زندگی درس آزادگی می دهد جائی که راه آنهائی است که با عشق وعلاقه این راه دشوار را رفته اند وبه فیض شهادت نایل گشته اند جائی که هوشنگ ومهدی فراهی رفته اند که با شهادت خودشان درس مردانگی وفداکاری را به من داده اند .جائی که درس جنگیدن وکشتن وکشته شدن را به من آموخته اند جایی که درس حسینی زیستن وحسینی مردن را به من آموخته اند جائی که دوباره یاد حسین (ع) و علی اکبر حسین (ع) را در وجودم زنده کرده است.

حال که این وظیفه سنگین را به دوش خودم حس می کنم وظیفه شرعی خود می دانم که آخرین وداع خود را از هموطنان مسلمان بنمایم وآخرین وداع را با مادرم وبرادران وخواهران وعموهایم وپسر عموهایم ودیگر اقوام وخویشان بنمایم وبه مادرم بگوئید اگر لایق شهادت بودم وشهید شدم برایم گریه نکنید از اینکه تنهایتان گذاشته ام مرا ببخشید زیرا صدام کافر به اسلام عزیز وناموس وشرف ما تجاوزکرده وتنها راه ما جنگیدن با این متجاوز وکشتن وکشته شدن است.

که در هر دوحال پیروزی از لشکر اسلام است چون این همان راهی است که سید الشهدا انتخاب کرده است وآخرین حرف این است اگر شهید شده ام مرا پیش مهدی جان و هوشنگ جان دفن نمائید

با درود فراوان به شهدای اسلام بویژه مهدی و هوشنگ جان با پیروزی لشکر اسلام بر کفاربعثی     والسلام