نام: صادقعلینام خانوادگی: پاسندی
نام پدر: مرحوم قربان
تاریخ تولد: 1340
محل تولد: روستای یساقیسن: 20 سالهتحصیلات: ابتدایی
شغل: کشاورزنوع مأموریت: سربازتاریخ شهادت: 1360/1/20محل شهادت: آبادانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
نام خانوادگی: پاسندی
نام پدر: مرحوم قربان
تاریخ تولد: 1340
محل تولد: روستای یساقیسن: 20 سالهتحصیلات: ابتدایی
شغل: کشاورزنوع مأموریت: سربازتاریخ شهادت: 1360/1/20محل شهادت: آبادانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
سن: 20 سالهتحصیلات: ابتدایی
شغل: کشاورزنوع مأموریت: سربازتاریخ شهادت: 1360/1/20محل شهادت: آبادانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
تحصیلات: ابتدایی
شغل: کشاورزنوع مأموریت: سربازتاریخ شهادت: 1360/1/20محل شهادت: آبادانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
نوع مأموریت: سربازتاریخ شهادت: 1360/1/20محل شهادت: آبادانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
تاریخ شهادت: 1360/1/20محل شهادت: آبادانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
محل شهادت: آبادانمحل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
محل دفن: امام زادگان روشن آباد (توابع گرگان)
شهید صادقعلی پاسندی در سال ۱۳۴۰ در روستای یساقی در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود، دوران کودکی را تحت تربیت اسلامی والدین خود پشت سر گذاشت و در سن ۷ سالگی به مدرسه رفت اما پس از ۴ سال ترک تحصیل کرد و برای کمک به خانواده خود به کشاورزی اشتغال ورزید و تحصیلات خود را به صورت شبانه ادامه داد و درهمین ایام بود که مبارزات مردم علیه رژیم منحوس پهلوی شروع شده بود شهید صادقعلی در این دوران فعالیت زیادی می نمود واکثر اوقات از بلندگوی مسجد مردم را به راه پیمایی وتظاهرات دعوت می نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با چند نفر ازبرادران جزب اللهی برای ارشاد و فروش کتاب، بیشتر به روستاهای اطراف می رفت و در رساندن پیام انقلاب به اقشار مختلف مردم جدیت می نمود. وی در سال ۱۳۵۹ برای همکاری با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اقدام نمود و از طرف این نهاد انقلابی به سیستان و بلوچستان اعزام گردید. اما با فرارسیدن سن او به خدمت سربازی خود را به حوزه نظام وظیفه معرفی نمود و برای گذراندن دوره آموزشی به مرکز آموزش شهرستان بیرجند اعزام شد بعداز اتمام دوره آموزشی به تیپ پیاده قوچان منتقل گردید و پس از مدتی با تعدادی از همرزمان خود جهت اعزام به خط مقدم جبهه داوطلب شد که ابتدا تقاضای او پذیرفته نشد با این وجود ایشان ابراز داشت که اگر به جبهه اعزام نشوم پادگان را ترک و همراه با بسیج مستضعفین به جبهه جنگ عازم خواهم شد، با تقاضای او موافقت و به جبهه ایستگاه هفت آبادان اعزام گردید و حدود یک ماه علیه مزدوران بعثی عراق شجاعانه جنگید تا اینکه در تاریخ 1360/1/20 براثر ترکش خمپاره بعثی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به لقاا....پیوست . پیکر پاکش در روستای یساقی تشییع ودر امازاده روشن آباد به خاک سپرده شد.
من یک سرباز اسلام و قرآن هستم و تنها آرزویم این است وقتی به جبهه رفتم با دشمن خدا و دشمنان اسلام بجنگم.هنگامیکه به جبهه اعزام شدم اگر شهید شدم جنازه ام رااز آبادان برای دفن به گرگان بیاورید وبا حضور برادران ارتشی در امام زاده روشن اباد نزد پدر بزرگم دفن کنید ای مادر مهربانم وقتی که شهید شدم هیچ ناراحتی برایم نکنید و مرا ببخشید، چون کشور اسلامی و انقلابی ما در وضعیت جنگ قرار گرفته و آمریکا به وسیله صدام و دیگر همدستانش می خواهند کاری بکنند که این مملکت اسلامی ما را نابود کنند اما حق پیروز است و صدام نابود است. مادرم از تو میخواهم مرا ببخشی ومرا عفو کنیداگر شهید شدم بدانیدکه فرزندت در راه حق واسلام و راه امام حسین (ع)داده ای .ای مادرم سفارش میکنم مرا فراموش نکنیدمنهم در بهشت بیاد تو هستم واز تمام برادران خودطلب عفووبخشش میکنم ، اصلا برای من نگران نباشید چرا که در این شهر عشق و شهادت و در جبهه حق علیه باطل با صدامیان می جنگم. من از تمامی اهالی یساقی در خواست عفو و بخشش می کنم.